گفت‌وگو با خواننده نامدار موسیقی ایرانی به بهانه‌ی اجرای اخیرش در ارکستر موسیقی ملی

محمد معتمدی: به عنوان یک موزیسین به رئیس‌جمهور تبریک می‌گویم

سایت رسمی محمد معتمدی ارکستر موسیقی ملی بعد از سه سال، فعالیت مجدد خود را آغاز کرد؛ این بار، با رهبری «فرهاد فخرالدینی» که از آخرین اجرایش همراه با ارکستر، بیش از 6 سال می‌گذرد. در آخرین برنامه‌ی ارکستر به همراه آقای فخرالدینی، «محمد معتمدی» به عنوان خواننده حضور داشت و حالا بار دیگر او در این برنامه قطعاتی را اجرا کرد و با همراهی «سالار عقیلی» خواننده‌ی اولین اجرای ارکستر به مدت سه شب شد. او هر سه‌ اجرای خود را به 175 شهید غواص تقدیم کرد و دلیلش را ارادت همیشگی‌اش به شهیدان دانست.

معتمدی آواز ایرانی را با شیوه‌ی «طاهرزاده» نزد «حمیدرضا نوربخش» فرا گرفته و در عین حال به خاطر علاقه‌اش به مکتب آواز اصفهان، از آواز اساتیدی چون تاج اصفهانی و ادیب خوانساری نیز بهره برده و در این مسیر از راهنمایی بزرگانی چون مرحوم دکتر حسین عمومی و علی‌اصغر شاه‌زیدی استفاده کرده است.

او تاکنون با گروه‌های متعددی فعالیت داشته که از جمله آنها می‌توان به گروه خورشید (مجید درخشانی)، همنوازان شیدا (محمدرضا لطفی)، ارکستر ملی ایران (فرهاد فخرالدینی)، هم‌آوایان (حسین علیزاده) و گروه ادیب (که خود او پایه‌گذار آن است) اشاره کرد.

معتمدی در سال ۲۰۱۳ میلادی از سوی رادیو دولتی فرانسه به عنوان موزیسین برگزیده سال انتخاب شده و جایزه فرانس موزیک ۲۰۱۳ را دریافت کرده است. به بهانه اجرای اخیرش همراه با ارکستر موسیقی ملی با او به گفت‌وگو نشسته‌ایم:
* شما در آخرين اجراي اركستر موسيقي ملي به رهبري آقاي فخرالديني در سال 87 به عنوان خواننده حضور داشتيد و حالا در اولين اجراي اين اركستر بعد از احياي آن. درباره‌ي اين همكاري توضيح مي‌دهيد؟

همان‌طور كه اشاره كرديد، من در آخرين اجراي اركستر موسيقي ملي در زمستان 87 به رهبري آقاي فخرالديني حضور داشتم و بعد از آن نيز همراه با اركستري كه بعدتر با رهبري «برديا كيارس» تشكيل شد، همكاري داشتم. اركستر موسيقي ملي براي مدت‌ها تعطيل بود و خوشحالم كه حالا اين اركستر كارش را از همان جايي شروع كرده كه تمام كرده بود. در واقع همواره يكي از ناراحتي‌هاي من در اين سال‌ها اين بود كه چرا بايد آخرين اجراي استاد فخرالديني، اولين همكاري من با ايشان باشد.‌ خوشبختانه بعد از گذشت هفت سال، بازگشايي اركستر موسيقي ملي و بازگشت آقاي فخرالديني، با خوانندگي من انجام شد و از اين بابت بسيار خوشحال‌ام. به عنوان خواننده‌اي كه در اركستر موسيقي ملي فعاليت مي‌كند، مسئوليت سنگيني به عهده‌ي ماست. ما بايد سنگر موسيقي ملي و موسيقي آوازي را حفظ كنيم و نگهبان مقوله‌ي آواز باشيم. اين اتفاق خوشحال‌كننده‌اي است كه من لياقتي داشته‌ام كه هم‌اكنون مي‌توانم به عنوان خواننده‌ي اركستر موسيقي ملي فعاليت كنم؛ اگرچه وظيفه‌ي سنگيني است و كمي نگراني و استرس به همراه دارد.
* فعاليت‌هاي اركستر موسيقي ملي در اين سال‌ها با كش و قوس‌هاي فراواني همراه بوده است. به طور كلي گمان مي‌كنيد ضرورت فعاليت اين اركستر چيست و نبودِ آن در اين سال‌ها چه لطمه‌اي به اركستر وارد كرده؟‌

فكر نمي‌كنم كسي درباره‌ي ضرورت وجود اركستر موسيقي ملي شبهه‌اي داشته باشد. با اين حال، به اعتقاد من اركستر موسيقي ملي مي‌تواند بيشتر از امروز به فواصل و موسيقي رديف دستگاهي ما نزديك باشد. در حال حاضر اكثر قطعاتي كه براي اركستر نوشته مي‌شود، يا در مايه‌ي مينور هست يا ماژور و براي هيچ‌كدام از آنان نمي‌توان تعريف دستگاهي داشت؛‌ براي مثال سال‌‌هاست سه‌گاه، ‌افشاري يا ابوعطا با اركستر اجرا نشده و اين مسأله مي‌تواند نقطه‌ي شكننده‌اي براي هويت موسيقايي اركستر ملي باشد. كساني كه درباره‌ي عدم ضرورت اركستر موسيقي ملي در کنار اركستر سمفونيك بحث مي‌كنند، در واقع روي اين نقطه‌ي شكننده دست مي‌گذارند. به اعتقاد من، اگر قرار است اركستر ملي فواصل موسيقي ايراني را در خودش نداشته باشد و نوازندگان از نواختن سه‌گاه، ابوعطا، افشاري و گوشه‌هاي اصيل موسيقي ايراني عاجز باشند، اركستر دچار مشكل مي‌شود و اين سوال پيش مي‌آيد كه اين اركستر چه كاري انجام مي‌دهد كه اركستر سمفونيك از انجام آن ناتوان است. به همين خاطر است كه استاد فخرالديني، اين مسأله را در دستور كار خودشان قرار داده‌اند. اميدوارم روزي شاهد اجراي برنامه‌هايي در گوشه‌هاي اصيل ايراني باشيم؛ براي مثال اگر قرار است قطعه‌اي چون «مرغ سحر» را با اركستر موسيقي ملي اجرا كنيم، وقتي به گوشه‌ي «دلكش» مي‌رسيم، نبايد آن را با فواصل غربي بنوازيم، بلكه بايد در ماهور و با فواصل ربع پرده‌ي ايراني اجرا شود.
* اصلاً قطعاتي براي اركستر برگرفته از گوشه‌هاي موسيقي اصيل ايراني ساخته شده كه اركستر آن را اجرا كند؟‌

اصولاً هارموني، مبحثي است كه از غرب آمده و يك بحث بومي نيست. البته در اين سال‌ها، اساتيد بزرگ فعاليت‌هاي زيادي انجام داده‌اند تا هارموني را بومي كنند. به همين خاطر مي‌شود براي اركستر قطعاتي برگرفته از دستگاه‌هاي موسيقي ايراني نوشت و اجرا كرد.
* كه اين اتفاق نمي‌افتد.

دليل اين ماجرا اين است كه بسياري از آهنگسازان و تنظيم‌كنندگان عادت به نوشتن در اين دستگاه‌ها ندارند؛ چون اغلب فرمول‌هايي كه در دانشگاه‌ها يا كنسرواتوارها تعليم ديده‌اند، مبتني بر موسيقي غربي است. از سوی دیگر، آهنگسازان علاقه‌اي به نوشتن چنين قطعاتي ندارند؛ چون به اندازه‌اي تعداد اين قطعات كم شده كه از ذائقه‌ي شنيداري خود موزيسين‌ها هم فاصله گرفته، چه برسد به مخاطبان. اين يك اتفاق ناخوشايند است؛ اما به راحتي مي‌توان آن را برطرف كرد و اركستر موسيقي ملي مي‌تواند نقش مهمي در اين خصوص داشته باشد.
* تعدادي از قطعاتي كه همراه با اركستر اجرا مي‌شود، بازخواني قطعاتي است كه در گذشته خوانندگان نامي آن را اجرا كرده‌اند. اين مسأله مدام مخاطب را در مقام قياس خواننده قرار مي‌دهد. اين مسأله نگران‌تان نمي‌كند؟

اركستر ملي و موسيقي كشور يك رپرتوار دارد كه در گردش است و در اين ميان، بحث توانايي خواننده‌اي كه قطعه را اجرا مي‌كند، در درجه‌ي بعدي اهميت قرار دارد؛ براي مثال در بسياري مواقع، من قطعاتي را با اركستر تمرين كرده‌ام و بعد از يكي دو جلسه از آهنگساز يا رهبر خواسته‌ام تا اجراي آن را به خواننده‌اي ديگر بسپارد؛ چون فكر كرده‌ام اين آهنگ به صداي من نمي‌نشيند. مثل لباسي كه به قامت يك نفر برازنده نيست؛ اما ممكن است به تن ديگري زيبا باشد. در چنين شرايطي قياس‌هايي كه صورت مي‌گيرد، كارشناسي نیست. اتفاقاً خوب است كه قطعات ما با صداهاي مختلف و سازهاي مختلف خوانده شوند.

البته بحث اركستر موسيقي ملي با انتشار يك آلبوم متفاوت است. وقتي مي‌خواهيد يك اثري را منتشر كنيد، بايد حرفي نو داشته باشيد. انتشار آثار گذشتگان آن هم در شرايطي كه آن آثار با كيفيت بسيار خوب موجود و قابل شنيدن است، نه‌تنها لزومي ندارد كه حتي گاهي دور از انصاف و اخلاق است؛ چون حيات يك هنرمند در جامعه با آثارش است و همين آثار هستند كه مي‌تواند ياد يك هنرمند را زنده نگاه دارد. البته گاهي ممكن است يك اثر -از لحاظ اجرای اركستر يا ضبط- مناسب نباشد و مي‌شود آن را دوباره به عنوان گنجينه‌ي موسيقي ملي احيا كرد. در اين ميان بحث اجراي زنده كاملاً متفاوت است و همان‌طور كه در موسيقي اركستر سمفونيك هم رايج است، يك رپرتوار مشخص مدام تكرار مي‌شود و در عين حال قطعات جديد هم در كنار آن اجرا مي‌شود. در اينجا نيز بايد اين مسأله رعايت شود كه قطعات جديدي كه اجرا مي‌شود، هم‌سنگ و هم‌تراز قطعات قديمي يا لااقل از لحاظ عيار نزديك به آن قطعات باشد.
* درباره‌ي تجربه‌ي حضور به عنوان خواننده همراه با آقاي عقيلي هم مي‌گوييد؟‌

آقاي عقيلي سال‌‌هاست همراه با اركستر موسيقي ملي فعاليت داشتند و اين تجربه هم، تجربه‌ي دلنشيني بود؛ اما در اين ميان بايد در بحث استفاده از خواننده به يك نكته توجه كرد. من هم‌اكنون در جايگاهي نيستم كه از حضورم در اركستر موسيقي ملي براي شناخته شدن استفاده كنم؛ اما زماني كه جوان‌تر بودم، دعوتي از من نمي‌شد. خوب است الان هم از خوانندگان جواني كه توانايي خواندن با اركستر ملي را دارند، استفاده شود تا از اين طريق شناخته شوند. ضمن آنكه حضور در صحنه‌ي اركستر ملي، براي آنها ايجاد انگيزه مي‌كند و نقطه‌‌ي عطفي در زندگي هنري‌شان خواهد بود. اگر خواننده‌ي توانايي براي همراهي با اركستر وجود داشته باشد، من با كمال ميل جايم را با او عوض كنم.
* شما و آقاي عقيلي خوانندگان ثابت اركستر هستيد؟

نمي‌دانم، به من گفتند كه استاد فخرالديني دوباره قرار است روي صحنه بيايند و من به اندازه‌اي از اين خبر خوشحال شدم كه به خاطر هرچه باشكوه‌تر شدن برگزاري اين برنامه، خودم را از سفر اروپا به ايران رساندم و تمرینات‌مان را شروع كرديم.
* ارکستر برنامه‌ای برای ضبط قطعات و انتشار آنها دارد؟

بله، این یکی از مهم‌ترین برنامه‌هایی است که ارکستر موسیقی ملی در نظر دارد. در واقع آقای فخرالدینی می‌خواهند قطعات ارکسترالی که کمتر شنیده شده‌اند را ضبط کرده و به صورت آلبوم منتشر کنند؛ البته طبیعی است که باید شرایط این کار نیز وجود داشته باشد. امیدوارم که علاوه بر آن، ارکستر موسیقی ملی برنامه‌هایی منظم داشته باشد. به‌هرحال الان آغاز فعالیت‌های ارکستری است که چند سالی تعطیل بوده و همچنان بدنه‌ي نوازندگان، ‌همان نوازندگان اركستر سمفونيك هستند. امیدوارم اركستر روزی نوازندگان خودش را داشته باشد؛ نوازندگانی که با روح موسیقی اصیل ایرانی آشنا باشند.

اما صرف‌نظر از این ماجرا، مي‌خواستم به عنوان يك موزيسين به آقای روحاني تبريك بگويم؛ چون ایشان به يك وعده‌ی بسیار مهم‌شان عمل كردند. علاوه بر آن، هم در افتتاح اركستر سمفونيك و هم ارکستر ملي، شخصیت‌هایی از هيئت دولت حضور داشتند و نشان دادند كه دولت و وزرا به مقوله‌ی موسيقي اعتنا دارند؛ اما به واسطه‌ی نقش تأثيرگذار موسيقي در جامعه و فرهنگ عمومي نباید به اين مسأله اكتفا كنند و اهمیت بیشتری برای موسیقی قائل شوند؛ ‌چون همان‌طور که گفتم، موسيقي نقش هدايت‌كننده‌ي جريان‌هاي فرهنگي را به عهده دارد.

منبع:
 موسیقی ما