نگاهم به آینده موسیقی مثبت است
محمد معتمدی در گفت‌و‌گو با سایت موسیقی ما عنوان کرد؛
نگاهم به آینده موسیقی مثبت است
موسیقی ما – آواز در موسیقی ایرانی در سال‌هایی که گذشت شاهد ورود و حضور چهره‌هایی نو‌پرداز و البته معتقد به ردیف و اصالت موسیقی ایرانی بود. محمد معتمدی خواننده اهل کاشان از جمله این چهره هاست که حضورش در عرصه آواز با موفقیت‌های چشم گیر و پی در پی همراه شد. از همکاری با بزرگان موسیقی ایران نظیر محمدرضا لطفی و حسین علیزاده گرفته تا حضور در فستیوال‌های متعدد خارجی. دستاورد این خواننده آواز در فستیوال‌های خارجی در اکپوی موسیقی بابل مد به اوج خود رسید و جایزه موسیقی رادیو فرانسه در سال ۲۰۱۳ را برای او و موسیقی ایران به ارمغان آورد. موسیقی ما در گفت‌و‌گویی که با معتمدی داشته درباره مسیر حرکتی معتمدی با او سخن گفته و به همکاری‌اش با چهره‌های نام آشنا و جوان موسیقی ایرانی پرداخته است.

  • امروز که با هم صحبت می‌کنیم مردم و جامعه موسیقی محمد معتمدی را به عنوان یکی از چهر‌های موفق موسیقی ایرانی می‌شناسند. با نظر به این جایگاه و با در نظر گرفتن فضاهای غیر مساوی برای ظهور و بروز فعالیت خوانندگان موسیقی ایرانی آیا موقعیتی که هر کدام از هم کارانتان دارا هستند را واقعی و منصفانه می‌دانید؟

در ابتدا باید این نکته را در نظر بگیریم که هر کدام از هنرمندان که در حال حاضر فعالیت می‌کنند قطعا خوب بوده‌اند که از سوی جامعه پذیرفته شده‌اند اما به سیستم مدیریت فرهنگی و رسانه‌ای جامعه نقدی وارد است. به این صورت که این سیستم از افراد و هنرمندان به صورت مدت دار استفاده غیر اصولی می‌کند و بعد از مدتی آن‌ها را به عنوان مهره مستهلک و سوخته کنار می‌گذارد. در گذشته شاهد این قضیه بودیم که بعضی از خوانندگان از سوی سیستم‌های دولتی سال‌ها مورد توجه بودند و بعد از مدتی بی‌رحمانه کنار گذاشته شدند. در نسل ما هم با بعضی‌ها این کار را می‌کنند. گویی بعد از مدتی قابلیت‌های اجتماعیشان از دست می‌رود. این یک نردبان خطرناک است. موضوع رفتاری است که سیستم در مورد بعضی از عزیزان اعمال می‌کند. برخی افراد را آنقدر باد می‌کند که ناگهان یک شبه منهدم و نابود می‌شوند. این بیشتر ظلم به یک هنرمند است تا حمایت.

  • – شیوه مدیریتی درست به نظر محمد معتمدی چیست؟

به اعتقاد من اگر امکانی برای فعالیت هنری هنرمندان وجود دارد این امکان باید به صورت مساوی و عادلانه تقسیم شود یعنی هر کس به فراخور استعداد خود زمینه‌ای برای ظهور و بروز فعالیت‌هایش پیدا کند. درست مثل عدالت اقتصادی. مفهوم عدالت اقتصادی این نیست که همه حقوق یکسان داشته باشند بلکه هر کس باید متناسب بامیزان فعالیتش دستمزد دریافت کند نه اینکه برخی افراد با استفاده از رانت تنها با یک تلفن پولی معادل حقوق سی سالهءیک کارگر معدن را یکجا بگیرند.

  • – پیکان انتقاد شما متوجه کدامیک از طرفین است؟ مدیران یا هنرمندان؟

در بحث موسیقی، اصلیترین نقد من به حوزه رسانه است. به اعتقاد بنده مدیر یک شبکه تلویزیونی باید قبل از اینکه یک شخصیت سیاسی باشد یک چهرهء فرهنگی باشد و نسبت به فضای هنری جامعه و هنرمندان مملکتش شناخت داشته باشد. بعید می‌دانم هیچ مدیری در صدا و سیمای ما با رویکرد فرهنگی انتخاب و نصب شود. مدیران رسانه نه تئا‌تر می‌روند نه کنسرت و نه سینما. در فضای موسیقی هم اصلا سیر نمی‌کنند.

  • – با وجود آنکه در سال‌های گذشته هم فعالیت فراوانی داشتید همکاری شما با آقای علیزاده بیش از همکاری‌های قبلی اتان مثلا با استاد لطفی (به عنوان نوازنده‌ای سنت گرا‌تر) به چشم آمد. چرا؟

اینکه محمدرضا لطفی در حوزه موسیقی ایرانی یک سنت گرای صرف است را قبول ندارم. اگر به فعالیت‌های استاد لطفی در مقاطع مختلف زمانی نگاهی بیندازیم خواهیم دید کارهای ایشان در بسیاری از موارد یک اتفاق و یک جریان تازه بوده است. نمونه بارز آن را می‌توان در چاووش‌هایی که جناب لطفی ارائه داده‌اند جست‌و‌جو کرد که به حق رنسانسی در موسیقی ایرانی به حساب می‌آید. شیوه نوازندگی اونیز وقتی ظهور و بروز پیدا می‌کند جامعه شاهد یک سبک اصیل ولی در عین حال خاص و ممتاز نوازندگی بوده. البته نوع نگاه استاد حسین علیزاده و استاد لطفی با هم متفاوت هستند. آقای علیزاده بیشتر معتقد به درنوردیدن چارچوب‌های قدیمی و ارائه طرح‌هایی تازه‌اند. با توجه به اینکه دغدغه شخصی من ارائه فضاهای تازه و به روز شدن آواز و موسیقی اصیل است و به بیان دیگر معتقدم باید لباس تازه‌ای به تن موسیقی ایرانی پوشاند با استاد علیزاده همکاری کرده‌ام چرا که همکاری با ایشان بستر مناسبی برای مطرح کردن ایده‌های ذهنی و دغدغه‌هایی بوده که همواره در سر داشته‌ام. در همکاری با ایشان کارهایی را ارائه داده‌ام که به لحاظ فرم، محتوا و تکنیک جدید بودند یا حداقل با گذشته تفاوت زیادی داشته‌اند به همین خاطر است که کار کردن با آقای علیزاده بیشتر به چشم آمد.

  • – با نظر به اینکه تجربه حضور در فستیوال‌های خارجی را داشته‌اید به نظر شما سیمای موسیقی ایرانی در فضای بین المللی با آنچه در ایران با آن رو به رو هستیم چه تفاوت‌هایی دارد؟

به طور کلی موسیقی‌های بومی و سنتی کشور‌ها از برخی جهات برای دیگر ملت‌ها شنیدنی و جذاب هستند و از برخی جهات ملال آور و خسته کننده. بخش عمده ارتباط احساسی افراد با موسیقی کشورشان به واسطه نوستالژی و خاطراتی است که با شنیدن این موسیقی به ذهنشان خطور می‌کند و البته سابقه ژنتیکی در این قضیه بی‌تاثیر نیست. این در حالی است که وقتی می‌خواهید همین موسیقی را به خارج از کشور خود ببرید نمی‌توانید روی فاکتورهای بالا حساب کنید. در اینجاست که تصنیف ماندگار مرغ سحر که برای مردم ما پر از نوستالژی و خاطره است برای مخاطب خارجی، یک تصنیف معمولی مانند دیگر تصنیف هاست. همین طور اگر قرار باشد یک آواز دشتی با شعری جانسوز از رهی معیری را در خارج اجرا کنید کار مورد علاقه مخاطب ایرانی که ممکن است اشک را بر چشمان او جاری کند برای مخاطب خارجی کاملا معمولی باشد. بنابراین برای مخاطب خارجی ارائه یک موسیقی جذاب با حفظ اصالت‌های موسیقی ایرانی ظرافت‌های خاصی را می‌طلبد. برای کار در خارج از کشور باید دید چه فرم‌هایی مخاطب خارجی را جلب می‌کند البته امیدوارم سوءتفاهم نشود. حرف من این نیست که موسیقی ارائه شده ایرانی نباشد بلکه با توجه به اصالت‌های موسیقی کشورمان باید طوری کار را ارائه دهیم که جذابیت‌ها بالا برود. می‌دانیم که خواننده حامل شعر است و مخاطب خارجی هم شعر فارسی را متوجه نمی‌شود. در چنین شرایطی باید احساس نهفته در صدا را به گونه‌ای انتقال دهیم که مخاطب، بیان و حس ما را دریافت کند. من به این مقوله می‌گویم «شاخک‌های حساس هنرمند». مثلا» هنرمند بزرگ ما کیهان کلهر یک چهره شناخته شده جهانی در موسیقی ماست. به موسیقی ایرانی هم اشراف کامل دارد. ولی می‌داند برای مخاطب خارجی چطور ساز بزند که او را سحر کند. در صورتی که صرفا «با در نظر داشتن موسیقی ردیف به تنهایی نمی‌توان به این مهم دست یافت.

  • – اگر با نظر من با این مفهوم که مخاطبان کنسرت‌های خارج از کشور بیشتر پژوهشگران، روشنفکران و ایرانیان مقیم آن کشور‌ها هستند موافقید به نظر شما زمینه برای عام‌تر کردن موسیقی سنتی ما وجود دارد؟

هر چیزی مراحل و مراتب خود را دارد. اگر واقعا به فکر جهانی شدن موسیقی کشورمان هستیم و علاقه داریم مردم جهان با آن آشنایی پیدا کنند اول باید خانه و مملکت خود را در نظر بگیریم. هنوز مردم کشور خودمان هم موسیقی ایرانی را نمی‌شناسند. موزیسین‌های ما هنوز برای ارائه یک اثر موسیقایی خوب به مردمشان با مشکل مواجه‌اند. ارتباط برقرار کردن با مخاطب عام را باید از کشور خودمان شروع کنیم. نمی‌توانیم موسیقی را که حتی مردم خودمان با آن قهرند به ایتالیا ببریم و بعد مردم کوچه و بازار ایتالیا را شیفته و فریفته آن کنیم. همه می‌دانیم که شنوندگان موسیقی ما هنوز مخاطبان خاص این موسیقی‌اند. دلیلش را هم می‌توان تریبون نداشتن هنر موسیقی دانست

به عنوان مثال کشور کوچکی مثل آذربایجان که می‌توانیم موسیقی‌اش را زیرمجموعه موسیقی ایران بزرگ در نظر بگیریم موسیقی را در اولویت‌های فرهنگی جامعه قرار داده. در آن ملک حتی مردم کوچه و بازار هم منتقد و کار‌شناس موسیقی‌اند و می‌توانند موسیقی خوب را از بد تشخیص دهند. در چنین فضایی است که خواننده‌ای مثل عالیم قاسیم اف ظهور می‌کند و خیلی از مردم جهان را مجذوب موسیقی آذربایجان می‌کند..

  • – امسال هم با استاد علیزاده همکاری داشتید و هم با علی قمصری که به نوعی دنباله رو مسیری است که آقای علیزاده ساخته‌اند. ارزیابی شما از این دو نسل چیست؟

بله علی قمصری را پیرو تفکر استاد علیزاده می‌دانم. قبلا هم این را گفتم اما برخی فکر کردند منظورم در کار و نوع موسیقی است. در یک نگاه کلی قمصری با سلیقه و ذوق خود کار می‌کند واستاد حسین علیزاده، پیشکسوت جریان سازی است که بسیاری تحت تاثیر او موسیقی را دنبال کردند. شباهت استاد علیزاده و خیلی از موزیسین‌های خلاق آنجاست که این‌ها همیشه یک سوال را از خودشان می‌پرسند که من آن را» سوال مقدس «نام می‌گذارم. آن سوال هم این است: امروز چه باید کرد؟ زمانی هست که شما موسیقی با هزار سال قدمت دارید که در تمام آن هزار سال هم موفق بوده است اما آن هزار سال تمام شده و امروز وضعیت جامعه به گونه دیگری است. زیبا‌ترین سوالی که یک هنرمند می‌تواند از خود بپرسد این است که در هر دهه، هر سال و حتی هر روز چه باید کرد؟ حتی اگر جواب‌هایی که از پس طرح این سوال در ذهن می‌آید خالی از اشکال نباشد طرح چنین سوالی فی نفسه خوب است و باعث حرکت و پویایی در موسیقی می‌شود. در موسیقی کشور ما هم همواره کسانی راه‌های تازه را پیموده‌اند که توانسته‌اند این سوال را مطرح کنند. حسین علیزاده در ابتدا مثل سایر هم نسل‌هایش دنباله رو هنر گذشتگان بوده اما از دوره‌ای به بعد این سوال را مطرح کرد: امروز چه باید کرد؟. اگر این سوال را طرح کنیم با نیروی محرکه‌ای مواجه می‌شویم که همواره موسیقی ما را از رکود و سکون بیرون خواهد برد.

  • – در کنسرت عبور در همکاری با علی قمصری تصنیف‌هایی خواندید که از نظر خیلی‌ها از آوازهای ارائه شده در همین کار موفق‌تر بودند. در این باره چه نظری دارید؟

تجربه «عبور» آن قدر تازه است که قضاوت در مورد اتفاق‌هایش حتی برای خود من هم زود است چه رسد به اینکه کدام بخش موفق بوده یا حتی اصلا کل کار موفق بوده یا نه. به همین خاطر است که معتقدم آثار هنری را نباید زود مورد قضاوت قرار داد. این گونه تجربه‌ها همواره در برابر افکار عمومی و آن هم در یک بازه زمانی مورد قضاوت قرار می‌گیرند اما به طور کلی گمان می‌کنم عبور، حرکت رو به جلویی بود حتی انتخاب اسمش هم هدف دار انجام شد. هر دوی ما دغدغه عبور از موسیقی ساکن و منفعل را داریم. این‌‌ همان انتقادی است که خیلی‌ها از موسیقی سنتی دارند. به اعتقاد من در ۱۰ سال گذشته فضای موسیقی ایرانی شاهد اتفاقاتی بود که در تاریخ این هنر بی‌سابقه است. البته برخی‌ها عادت دارند با شنیدن نام موسیقی سنتی بگویند این موسیقی، ساکن است و نوآوری ندارد. به طور کلی می‌توانم بگویم عبور، اتفاق خوبی بود که برای قضاوت بهتر نیاز به زمان دارد. بنا داریم در سال آینده این اثر را بصورت صوتی و تصویری منتشر کنیم. پس از آن مردم خود قضاوت خواهند کرد.

  • – سال نود دو برای شما سال پر کار و البته موفقیت آمیزی بود. وضعیت موسیقی را تا امروز چگونه ارزیابی می‌کنید؟ از سوی دیگر چقدر به سال نود و سه امیدوارید؟

به طور کلی نگاهم به آینده موسیقی مثبت است و می‌دانم وضعیت در سال‌های آینده در عرصه داخلی و خارجی بهتر خواهد شد. سال جدید را به مردم عزیز تبریک می‌گویم. امیدوارم هم در بعد اقتصادی و هم در بعد فرهنگی سال خوبی را داشته باشند و شادی و امید را به معنای واقعی کلمه تجربه کنند.

منبع:  سایت موسيقي ما